-
یکسال دیگه هم به خوبی و بدی گذشت...
چهارشنبه 25 اسفند 1395 10:54
-
صداهای آرام بخش ..
شنبه 17 مهر 1395 13:49
یه سری صداها هستند که آرامش خاصی به آدم میدن فرقی نداره خانم یا آقا باشه . من همیشه دو سه نفر هستند وقتی جایی هستم که خوابم نمی بره سعی میکنم صداشون رو حتما گوش بدم یکی مازیار فلاحی یکی هم محمدرضا سرشار و یکی هم خانم آتنا باقری .. البته خانم باقری رو تا چند ماه پیش نمی شناختم فقط اخر شبا برنامه رادیویی گوش میدادم .....
-
محرم!
جمعه 16 مهر 1395 22:19
هر سال که میگذره از حس و حال محرم دور میشم .. یادش بخیر بچه که بودم روزشماری میکردم کی داربستهای تکیه امام حسین تو کوچمون می زنند !! ده شب برای بچه های دوران ما یک حال و هوایی خاص بود . بعضی ها که یک سال دو سال یا بعضا سال خبر نداشتیم در محرم دوباره می دیدیم شون .. ادما هر جای دنیا که بودند محرم که میشد برمی گشتند...
-
باختیم ولی زندگی ادامه داره!!
جمعه 9 مهر 1395 22:57
پرسپولیس در جام حذفی در برابر قشقایی شیراز در ضربات پنالتی باخت و حذف شد!! اینکه باخت یک طرف ولی اون دروازه بان لامصب یک دونه نرفت سمت توپ و همه رو اشتباهی شیرجه میزد!!! دلم میخواست بزنم روی شونه اش بگم داداچ اشتباه داری میری!! ولی خب دستم نمیرسید بهش!! هرچند پرسپولیس نه نفر که حداقل شش نفرش ترکیب ثابت تیم بودند رو...
-
فراموشی و نسیان!!
چهارشنبه 7 مهر 1395 23:47
شاید تلخ باشه ولی هرچی سن آدم بالا میره حافظه اش هم از بین میره .. یه سری دوستانی داشتم در دنیای وبلاگ نویسی کلی هم خاطرات داشتیم ولی الان هرچی به ذهنم فشار میارم اسمش رو به یاد بیارم توی ذهنم نمیاد!! خلاصه عزیزان حلال کنید پیریه و هزار درد !!
-
کااااااش ..
پنجشنبه 1 مهر 1395 06:59
کاااش بعضی رویاها و خواب ها می تونستند واقعی بشوند ... اونجایی که بابا دوباره دستم رو میگیره باهام حرف میزنه ... اونقدر که نمیخواهم چشمامو باز کنم .. بابا روحت شاد .. همیشه و در همه حال و در هر زمان به یادتم خدایا سایه پدران را بالای سر فرزندانشان مستدام بدار و اگر پدری دستش از دنیا کوتاهه بهشت ابدیت را جایگاهش قرار...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 شهریور 1395 11:06
خیلی شیطون بودم، هیچ جوره نمیشد منو کنترل کرد. همیشه باید یه چیزی میشکست، یکی شکایت میکرد ازم یا میخواستن از مدرسه مامانمو. مامانم اما خیلی صبور بود.. وقتایی که کلافه میشد تو چشمام نگاه میکردو دستشو نشونم میداد. بهم میگفت: "رگای دستمو نگاه کن؟ دارم پیر میشم تو منو خیلی اذیت کردی دیگه امسال میمیرم از دستت!"...
-
انتظار !
دوشنبه 15 شهریور 1395 11:01
-
دوست داشتن ...
دوشنبه 15 شهریور 1395 10:56
-
تنهایی...
دوشنبه 15 شهریور 1395 10:53
اگه دیدی همه بر عکس تو راه می رن تردید نکن!!! راه برو.. حتی اگرتنهاشدی! چون تنهایی بهتر از اینه که برای رضایت دیگران، بر خلاف میلِ خودت زندگی کنی. جبران خلیل جبران
-
حد و شان خودمون رو بدونیم !!
یکشنبه 7 شهریور 1395 22:03
تو برنامه دور همی مهمان برنامه خانم نرگس محمدی بازیگر سریال ستایش بود . وقتی مهران مدیری گفت : چند سالتونه آیا ازدواج کردید؟ بعداز اینکه گفت من ازدواج نکردم مهران مدیری ازش پرسید چرا ازدواج نکردید؟ خب این بنده خدا صادقانه جواب داد که تا 24 سالگی خواستگار داشته بعدش که وارد سینما و تاتر شده دیگه هیچکس نیومده جلو!! خب...
-
کوچولوهای دوست داشتنی من!!
سهشنبه 2 شهریور 1395 21:44
-
دلنوشته...
یکشنبه 31 مرداد 1395 00:14
همیشه منتظر مخاطبانم بودم . گویا با رفتن از دنیای وبلاگ نویسی دوستان هم دنبال گرفتاریها و مشغله های زندگی خودشون رفتند . مهم نیست آنچه که مهم هست جایی هست که بنویسم . حتی اگر مخاطبش یک نفر باشد . نوشتن باعث میشه کمی سبک بشم . دردهایی که نمیتونم بیرون از دنیای مجازی برای کسی بازگو کنم اینجا بیان کنم . بارها گفتم خیلی...
-
چه کردی؟
شنبه 30 مرداد 1395 23:58
-
دلم گرفته ....
پنجشنبه 28 مرداد 1395 22:58
-
لینک ویدئو
پنجشنبه 28 مرداد 1395 21:20
https://drive.google.com/file/d/0B15asn3vw0tAdE1JSnZNcG5yWUk/view?usp=sharing
-
یک پند...
شنبه 23 مرداد 1395 14:14
-
بعضی ها ....
شنبه 23 مرداد 1395 14:10
-
جدول لیگ تا پایان هفته چهارم ..
شنبه 16 مرداد 1395 23:01
-
هفته اندیشه!!!
شنبه 16 مرداد 1395 10:50
به زندگی هامون و اتفاقاتی که اطرافمون میافته به گذشته به آینده کمی بیاندیشیم .لازم نیست توی تقویم روزی نوشته بشه خودمون هفته ای یا ماهی یا سالی در نظر بگیریم !
-
سنگ و شیشه ...
پنجشنبه 14 مرداد 1395 15:04
دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیوونه ی دیونه بود دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیوونه ی دیونه بود گفتی اسیر اشک و آهی واسم گفتی خودت یه تکیه گاهی واسم گفتی نترسم از پریشونیا که تو خودت پشت و پناهی واسم گفتی اسیر اشک و آهی...
-
میلاد حضرت معصومه و روز دختر مبارک ...
پنجشنبه 14 مرداد 1395 12:17
سلام .. بعداز مدتها در این روز خجسته برگشتم .. انشالله همیشه سلامت و تندرست باشید .. ذیقعده شدوبهارایران آمد در مشهد و قم دو گنج پنهانی آمد در روز یکم کریمه آل رسول(ص) در روز یازدهم شاه خراسان آمد. میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر را خدمت عزیزانم تبریک و شادباش عرض می نمایم
-
جانم به فدایت اباالفضل العباس(علیه السلام)
جمعه 1 آبان 1394 11:03
من مدیون تو هستم یا اباالفضل .. من سلامتی مو مدیون تو هستم اباالفضل .. تا زنده هستم و تا نفس میکشم مدیون تو هستم اباالفضل . دوستت دارم یا اباالفضل العباس(علیه السلام) .. کاش میتونستم اونقدر خوب باشم مثل دوران کودکی تا باردگر تو روی بهتر از ماهت را در خواب ببینم یا اباالفضل العباس(علیه السلام) دلم بدجور هواتو کرده ای...
-
آنچه که باید بدونیم ولی نمیدونیم!! پست ویژه بزرگسال
جمعه 24 مهر 1394 12:35
این پست برای افراد بالای هیجده ساله لطفا دقت کنید .. .. متاسفانه اتفاقات تلخی میوفته که بخاطر بد آموزی معمولا ترویج داده نمیشه و مشکلاتش در اینده گریبانگیر نسل جوان خواهد شد . متاسفانه قدرت قوی شهوت و نیروی وسوسه کننده شیطان و بی دانشی و ندانستن سرانجام اشتباهی رو مرتکب میشیم تا سرانجامی جز عذاب وجدان و مشکلات روحی...
-
آقای گاو!!!
جمعه 10 مهر 1394 10:36
ﺁﻗﺎﯼ ﮔﺎﻭ ! ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺪﯾﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﮓ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺍﻭﻝ، ﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﻭﻧﺪ . ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻨﮕﺎ ﻡ، ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺳﺮ ﻭ ﻭﺿﻌﯽ ﻣﺮﺗﺐ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻢ ... ﺩﺑﯿﺮ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻣﯽ ﻫﺎ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ...
-
خداحافظ کاپیتان محجوب و محبوبم!!
پنجشنبه 9 مهر 1394 15:20
از امروز تیم من ده نفره شد و تو در کاپیتانی پرسپولیس جاوید شدی .. بدرود هادی نوروزی خوش اخلاق و محجوب و کاپیتان تیم محبوب پرسپولیس . جایت همیشه در قلب ما ابدی خواهد بود .. بدرود پسر زحمتکش پرسپولیس
-
درس حیوانات به انسانها...
سهشنبه 7 مهر 1394 21:57
امروز کوچولو خانم درسی بهم داد که با سی و چند سال عمر از خدا گرفتم جرات انجامش رو ندارم . امروز وارد دومین ماه تولد نازگلک خانم دختر کوچولو خانم میشیم . امروز غروب وقتی میخواستم برم داخل ساختمون دیدم داره نازگلک بازی میکنه و بعداز مدتی برگشتم حیاط دیدم نازگلک دختر دو ماهه اش نیست . کوچولو خانم هم کنار حیاط خیلی راحت...
-
محبت!!
شنبه 4 مهر 1394 23:00
وقتی بچه بودم یه پیرمردی در خونه ما بود که نسبت فامیلی نسبتا دوری با ما داشت بهتر بگم .پسرعموی بابام بود البته یه زمانی هم دامادشون بود که بعدا از عمم طلاق گرفته و البته اواخر عمرش هم متاسفانه سرنوشت بدی داشت . تصادف کرد و هر از چند گاهی هم مرحوم مادرم ازش مراقبت میکرد . خوب من بچه بودم و تو عالم بچگی نمیدونستم کی به...
-
نامه ای از بهشت...
جمعه 3 مهر 1394 11:03
ببخشید من به زبان انگلیسی مسلط نیستم و هرچی که تصور میکنم رو به ترجمه میزارم و جسارتی هم به اساتید بزرگوار نباشه چون ممکنه خیلیها مثل من با زبان انگلیسی مشکل داشته باشند ولی دوست داشته باشند بدونند که چی نوشته شده: فردا که بدون من شروع شد و من رو کنارت ندیدی و فردا آفتاب تابید و چشمانت با قطرات اشک (درغم) بدون من...
-
عشق سفر...
چهارشنبه 1 مهر 1394 00:11
یکی از ارزوهام اینه که اونقدر تمکن مالی داشتم که بدون دغدغه مالی برم دور دنیا رو بگردم و لذت ببرم . ایران متاسفانه با تمام زیبایی هاش امکانات و مناظری که انسان رو تهیج وا بداره نداره . الان بغیر از یکی دو شهر باقی شهرها جاذبه های توریستی ندارند . بعضا هم که هست بیشتر جاذبه های تاریخی هست تا تفریحی . بعضا همه چی تکراری...