دلنوشته های من

حرفهایی که نمیشود زد!

دلنوشته های من

حرفهایی که نمیشود زد!

خواب بازگشت به گذشته!!!

خیلی شبها توی خواب می بینم برگشتم به گذشته و پشت میز و نیمکت مدرسه  نشستم . هرچی فکر میکنم خاطره خوبی از مدرسه ندارم . اصلا از گذشته ام خوشم نمیاد و دوست دارم در حال بمانم . گذشته با تمام خاطرات خوب و بدش برای من تمام شده است . اما چرا خوابهام مدام به گذشته رجوع میکنند و در گذشته باقی مونده برای خودم هم سواله . شاید نیروی جوانی و شور  و شعف جوانی یه چیز دیگه ای باشه ولی برای من پر از غم و غصه و درد بود . ناشکری نمیکنم  اما بهرحال راضی هم نیستم   . مرگ  و میرهای زیاد در خانوادم . استرسها و جنگ  و نزاعهای معمول در این شرایط مشکلات مالی و  .. همه دست به دست هم دادن که خاطرات خوبی از گذشته نداشته باشم . جالب ترین قسمت خوابهام اونجاست که فکر میکنم امروز که اومدم سرکلاس باید چه کتابهایی با خودم می اوردم . و همینطوری میرفتم سرکلاس .. همش استرس دارم که نکنه درسی که معلم میخواد بده اون نباشه که من کتابش همراهم نیست . و مجبور باشم با کتاب بغل دستیم مشترک باشیم که اتفاقا همین اتفاق هم  رخ میده و بازم استرس اینکه نکنه معلم بازخواستم کنه .. بهرحال یه نگاه روانشناسانه نیاز مبرم دارم ..

نظرات 6 + ارسال نظر
دریا شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 00:30

سلام به داداش گلم
بازم بلاگفا مارو اسکل کرد... دیوانه شدم بخدا
دلم تنگ شده واسه وبم

منم قبلا از این خوابا زیاد میدیدم ...یه مدت بود آرامش داشتم و نمیدیدم...ولی بازم برگشتن...نزدیک کنکور و نزدیک امتحانای دیگه و نزدیک ازدواجهای الکی و کوفتی برمیگردن...به خاطر اضطراب و ناراحتی های درونیه

ولی خب...گاهی خوبه آدم یادش بمونه که خلاص شده از دست اون روزا و دیگه مجبور نیست درس بخونه

آخیییییییییییییییششششش

سلام .. درسته چند وقت پیش اومدم وبلاگتون نظر بزارم نشد . بهرحال جاتون خالی مشهد بودم .. خیلی صفا داشت ..

ثابتیان جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 07:35

سلام و ایام به کام
درباره خوابی که نوشتید و مهمتر اینکه تکرار میشه چون حامل پیام و هشدار ناخودآگاهتون هست و مهمه برای توجه.
مدرسه در رویا به معنی عرصه زندگیه و با دقت در نکات و حواشی خواب میتونید جایگاه خودتون را ببینید و متوجه ضعف و نکات قوت باشید.
آمادگی نداشتن در مواجهه با مشکلات و امتحانهای زندگی به صورت ترس از امتحان و عدم آمدگی برای امتحان یا دلهره امتحان دادن میشه. هرچی هم کم داشتید درخواب مثلا کتاب و نوشت افزار، بسته به موردش گویای مفهوم کلی از عدم آمادگی و تجهیز دربرابر چالشها و پیش آمدهاست و هشدار ناخودآگاه شماست که ببینید و برطرفش کنید.
درکل پیام خوابتون اینه که برای آزمونهای زندگی آمادگی کامل را ندارید.
براتون آرامشی آرزو میکنم که قابل توصیف نباشه.

سلام .. اتفاقا برای اتفاقات زندگی امادگی دارم . منتها کاش سنتون رو میگفتید تا مشکلاتی که ما در زمان مدرسه داشتیم رو برات یک به یک می گفتم . مشکلاتی که تن و بدن هر کسی رو می لرزونه . بمب موشک .نبود نظارت اموزشی . شکنجه تنبیه . محرومیت از بازیهای کودکانه و ..

سولماز چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 19:42

سلام داداش.
احوال شما؟
راستش منم دقیق نمیدونم ریشه این خوابها کجاست.برای منم اتفاق افتاده.شاید به خاطر استرسی هست که اون موقع بهم وارد شده بود. سال سوم دبیرستان یه آقایی معلم حسابان ما بود. هیکل بدنسازی قدش هم فکر کنم به دو متر میرسید. صداش هم که دیگه نگو.وحشتناک.اخلاق هم گند. اصلا به ما درس که میداد من ترس برم میداشت به جای اینکه چیزی یاد بگیرم.یه بار سرم داد زد تا یک ساعت هنگ بودم. همیشه سر کلاسش استرس داشتم.حتی الان که دانشگاهم تموم شده تو خواب میبینم که میگن بعد از قبولی تو کنکور باید درس حسابان رو دوباره پاس کنید تا بتونید تو دانشگاه درس بخونید. تو خواب هم وحشت میکردم. ببین این آقا چقدر ما رو اذیت کرده بوده.

سلام
ممنون ..اره منم هنوز معلم سال دوم ابتدایی رو فراموشم نشده. معلم نبود هیولا بود.. واقعا من که ازش نمیگذرم

هیچ چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 11:43 http://juliehs.blogsky.com

+

فکور چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 01:22 http://benjamin-button.blogsky.com/

درسته که همش خوب نبوده ولی باور کن انقدر که الان سختی میکشم در مقابل کتک و قلم لای انگشت معلم چیزی نیست
حتا معلم ما انقد بداخلاق بود که بهش میگفتن صدام حسین طزوریکه به بچه های کوچیک اجازه دسشویی رفتن نمیداد و همه تو نیمکت جیش میکردن بعد مسخره میکرد و بچه ها میاورد جلوی تابلو و با خط کش چوبی بچه 7 ساله رو کتک میزد با وحشیگری تمام

سلام .. منم این دوران سخت رو داشتم . اما مشکل من تنبیه معلمها نبود مشکلات فراتر از کتک بود . شاید محیط ارومی که الان داشتم رو اون موقع داشتم خیلی از لحاظ تحصیلی و شخصیتی بهتر بودم . نمیگم الان وضعیتم خوبه ولی نسبت به اون سالها واقعا بهتره .

Hamraz چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 01:08

سلام ..فکر میکنم...اینها برگرده به ضمیر ناخودآگاه آدم.استرس ها و تشویش هایی که یک دوره ای روی روح روان و ذهن آدمی اثر گذاشته و ضمیر ناخودآگاه اونها رو تکرار میکنه مدام.

سلام دوست گرامی ... احتمالا همینطوره .. این استرسها از کودکی همراهم بوده تا الان ..ولی خدا رو شکر زمانه میگذره .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.