دلنوشته های من

حرفهایی که نمیشود زد!

دلنوشته های من

حرفهایی که نمیشود زد!

صبحت بخیر عزیزم ...

زمانه چه بازیهایی با آدمها نمیکند . سرنوشت انسانها رو چه جاهایی نمیبرد ..

براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی و سعادت دارم ..

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 17:03

دُنـبـال ِ کَـلاغـیْ می گـردَم ،

تا قـآرقـآرَش رآ بـه فـال ِ نـیـکْ بـگیـرَم ،

وقـتـی…

قآصـِدَکـْ ـهـا هـمـه لال انـد

دریا دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 22:40

سلام

چطوری؟ خوبی داداش گلم؟
چه خبرا؟

میگم این بلاگفا بدجور ما رو از هم دور کرد ها

هر روز میومدیم سر میزدیم به هم ...ولی حالا چی؟

سارا جمعه 6 شهریور 1394 ساعت 12:52

گاهی سکوت

یعنی اما … یعنی اگر …

یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …

سولماز شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 19:41

سلام داداش.
احوال شما؟
خوبی؟
اوضاع روبه راهه؟
دیروز اومده بودیم طرفای شما. ماشاالله به این گرما. چطوری تحمل میکنید این شدت گرما رو؟؟؟؟؟

سارا یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 22:09

بسیار زیبا بود من از این جمله های انگلیسی با مفهوم خیلی خوشم میاد

ممنون

سولماز سه‌شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 19:05

سلام سلام داداش.
احوال شما؟
اوضاع رو به راهه؟
میگم این عکس نوشته خیلی قشنگه و با مفهومه.دستت درد نکنه.

سلام سپاس خواهر گلم .. انشالله بیشتر قرار میدم ..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.